هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

من پر از وسوسه ی عاشقی کردن بود

تو پر از دل دل رسوایی دل کندن بود

من پر از حس قشنگ بودن کنار تو

تو پر از هوای سرد بی خبر رفتن بود

من پر از حس قشنگ بودن کنار تو

تو پر از هوای سرد بی خبر رفتن بود

 

سهم تو از من و دل، دلم ولی بی من بود

سهم من از تو فقط یه گوشه جون کندن بود

زدمش شکستمش کندم و انداختم دور

حیوونی خسته دلم تو راه برگشتن بود

زدمش شکستمش کندم و انداختم دور

حیوونی خسته دلم تو راه برگشتن بود

 

این من و ماه و شب و دشت اقاقی هامون

این تو و شعر و غم و قصه ی بی فردامون

این من و یاد تو و چشمای لبریز از اشک

این تو و شرم نگاه و لکنت حرفامون

این من و شوق رسیدن با تو به آسمون

این تو و رفتن به یه سرزمین بی نشون

این من و سادگی و عشقی که اندازه نداشت

این تو و تنها گذاشتن من بی همزبون
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد