هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

آنتی عشق

گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است

داشتن ِ بعضی ها تنهاترت می کند . . .

آنتی عشق

ایــن روزهـــا همــه بــه مــن

دلـتــنـــگــی

هــدیــه مـی دهنــد

لطفـــا

آتــش بــس اعــلام کــنید!

بــه خـــدا

تمــــامـ شــد

دلـــــــــــم...

آنتی عشق


می پرسم مادر؟
بلورها را
چرا در بوفه می چینی؟

می گوید:
شکستنی ها را از دست رس دور باید گذاشت...

از خود می پرسم:
پس قلبِ من چرا
میانِ فقسه یِ سینه ام

آنتی عشق


برایش نوشتم

به امید فردای بهتر واسه هردومون

دوهفته بعد شنیدم ازدواج کرد

بعد ها فهمیدم

آن روز الف فردا را یادم رفته بود

آنتی عشق


شنیــدنِ

هــر جـــور راحتــی!

میتونهــ از سیـــــــلی دردناکتــــــر باشه

آنتی عشق

صرفِ فعلِ "دوست داشتن" بسیار سخت است:

گذشته اش که به هیچ وجه ساده نیست،

حالش کاملن اِخباری ست،

آینده اش هم شرطی ...

آنتی عشق


بــرای هرکه ســنگ تمام گــذاشتم...

با هــمان سنــگ سنگــسارم کرد

آنتی عشق


درد دلت را بــﮧ کســے نگو

چون یاد مــے گیرنـد

دلت را از کجا

بــﮧ درد آورنـد

آنتی عشق


خـدایـا...

درسته گنـاه دارم،

ولـی گنـاه دارم

آنتی عشق


بـــا بــرگ هــای ِ خـشک

و شـاخــه هـــای ِ شـکستـه هـــم

هـــنـوز درخــت اســت ...

آدم امّـــا

"دلـش کـه بــشکنـد"

دیــــــگر آدم نـمـی شـــود

آنتی عشق


تنهـا یک حرف مرا آزار میدهـد ...
حتی یک کلمـه هم نمیشـود !
تنهـا یک حرف مرا هر روز غمگـین تر میکنـد ...
تنهـا ... همان یک "ن" که در ابتدای "بودنـت" نشسته است

آنتی عشق


اکـنـون کـجـاسـتــ ؟!

چـه مـی کـنـد ؟!

کـسـی کـه فـرامـوشـش کـردهـ ام ...

آنتی عشق

خــــدآیـــــآ ،دَرلیستِ آدَم هآیَت اشتبآهی شُده است....

اسم مَن که "ایّوب" نبود

آنتی عشق


رفتنـــ بهــانه نمیـــ خواهــد ؛
بهـانهــ های مانـدنـــ که تمـامـــ شــود
کــافـیستــ ــ ـ

آنتی عشق


کسی رو داری که ..
وقتی اعصاب نداری درکت کنه...

وقتی دلت گرفته قربون صدقه ات بره...

وقتی بهونه میگیری .. بفهمتت و صبور باشه..

و از همه مهم تر دوستت داشته باشه و ..

تو هم دوستش داشته باشی ...

اگه داری قدرشـــــــو بدون و هیچ جوری...

از دستش نده..