ـرای شـاعـر بـودَن..
و نـوشـتـن..
نـیـازے بـه بـهـانـه نـدارَم..
کـافـیـسـت نـبـاشـے . .
فرودگاه*ها بوسه*های بیشتری از
سالن*های عروسی به خود دیده*اند
و دیوارهای بیمارستان*ها
بیشتر از عبادتگاه*ها دعا شنیده*اند . . .
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم هر جا که دلت می خواهد برو
فقط ارزو میکنم...
وقتی دوباره هوای من به سرت زد
انقدر اسمان بگیرد که...!...
با هزار شب گریه ارام نگیری
و اما من !!!
بر که نمیگردم هیچ،
عطر تنم را هم
از کوچه های پشت سرم جمع میکنم
که لم ندهی روی مبل های "راحتی"
با خاطره هایم قدم بزنی
خیلــــی وقــــتا بهــم میگن :چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم…
اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم…