هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هرچی دل تنگت میخواد بگو

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم


ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد


خوش به حال تو که خودت را راحت کردی


یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من

آنتی-عشق

به هیچکس در این دنیا وابسته نباش

حتی سایه ات تو را هنگام تاریکی ترک می کند...

آنتی-عشق


انقـבر مرآ از رفتنت نترساטּ ...
قرآر نیس همیشـﮧ بمانیـمـ ،
روزے همـﮧ رفتنـے انـב ...
مانـבטּ بـﮧ پآے ڪسے معرفت میخواهـב نـﮧ بهآنـﮧ
حالآ مے گویمـ : رفتـے بـﮧ בرڪ !
لیآقت مانـבטּ نـבاشتے ...

آنتی-عشق

+سـَعـے نَکُـטּ مُتفآפت باشـےבر این روزگآرِ نآمَرב !
فَقط خـפب بآش
خـפب بـפ בטּ بـِﮧ انـבازه ے کافـے مُتفآפت هَـωـت... [!]

آنتی-عشق


در میان همگان گشتم و عاشق نشدم

 تو چه کردی که تو را دیدم و دیوانه شدم

آنتی-عشق


آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …

مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !

“چیزی بینمان نبوده”

آنتی-عشق

گاهی کسی را دوست داریم اما او نمی فهمد ، گاهی کسی مارا دوست دارد اما ما نمی فهمیم

آنتی-عشق


امروز شنیدم که با دیگری بودی!
راست و درغش بماند،
ولی خودمانیم ...
خسته نشدی از خیانت؟؟؟

آنتی-عشق


دل درد گرفته ام از بـس فنـجان های قهوه را سر کـشـیده ام،
و تـو
تــه هــیچکـدام نــبــودی . . . !

آنتی-عشق

رویا هایی هست که هرگز تعبیر نمی شوند…
اما همیشه شیرین اند…
مثل رویــــای داشتن تـــــــو…

آنتی-عشق


ای کـــاش
هـمـان آدمـهـایـی کـه
نـوشتـه*هایـم را می*دزدنـدو حـرفهـایـم رابه نـام خـودشـان می*زننـدگـوشـه*ای از دردهـایـم را هـم بـدزدنـد و بـه نـام خـودشـان بــزنــنــد !!

آنتی-عشق

درد یعنــی عاشــقانه هــایی که مــینویــســی هــمه را به یــاد عشــقــشان

بینــدازد و تو همــچنــان بنــویــسی بــدون اینــکه عــشق کــسی باشــی یا

حــتی در یــاد کــســی