به سرنوشت گفتم با آنکه با احــــساسم بــــازی کرد چــــه کنم ؟ انگشت بر لبــــانم گذاشت گفت صبور باش ، بسپــــــارش به مـــــا که هیچ احــــدی از سرنوشتش خبـــــری ندارد ...