روزها حتی دیگر به خوابم هم نمی آیی
درکت میکنم ؛ همخوابی با دیگران تمام وقتت را گرفته است...
چه ساده و شوخی ، جدی گرفته بودم همه چیز را ، حالا این شوخی نابودم می کند ...
به من حس حماقت می دهدو فقط و فقط زجرآور است
به این فکر می کنم که
مدام میگفتی خیالت راحت من وفادارم و من چه ساده لوحانه خیالم را تخت کردم برای عشقبازی تو با دیگری
همان که نباید اتفاق افتاده است...و این پایان فصل حماقت من است
هرچه قدر داد بــــزنم بی فایده است...